سمانه و مبینا در دام شیطان خطرناک افتادند
به گزارش وبلاگ تالار پذیرایی، دزد حرفه ای پس از آزادی از زندان برای کار به تهران آمد، اما دست به سرقت مسلحانه زد.

به گزارش گروه حوادث وبلاگ تالار پذیرایی از وبلاگ تالار پذیرایی، زن همسایه وقتی به رفتار های دزد سابقه دار در باغچه حیاط خانه شان مشکوک شد در تماس با پلیس راز سرقت مسلحانه دزد مسلح را فاش کرد.
چندی قبل دختر جوانی با حضور در اداره پلیس از سرقت مسلحانه خودرویش و ربودن دوستش اطلاع داد و تیمی از ماموران پلیس برای تحقیق وارد عمل شدند.بدین ترتیب ماموران وارد عمل شده و در گام نخست تعیین شد دختر ربوده شده از سوی دزد مسلح در خیابانی خلوت و پس از سرقت طلاهایش از چنگ مرد آدم ربا رهایی یافته است.
سرقت مسلحانه از 2 دختر تهرانی
ماموران درگام نخست به سراغ 2 دختر جوان رفتند. سمانه به ماموران گفت: با دوستم مبینا بیرون از خانه بودیم و در راستا خانه تصمیم گرفتیم از رستوران غذای بیرون بر بگیریم به همین خاطر جلوی یک رستوران توقف کردم و، چون هوا سرد بود خودرو را به صورت روشن گذاشتم و مبینا داخل خودرو بود و من داخل رستوران رفتم که دیدم یک مرد سوار بر خودرویم شده و با سرعت از محل دور شد.
مبینا نیز در ادامه گفت: داخل خودرو منتظر سمانه بودم که ناگهان یک مرد با اسلحه ای که در دست داشت سوار بر خودرو شد و، چون ماشین روشن بود آغاز به حرکت کرد و بعد از یک راستا کوتاه که با هم درگیر شده بودیم با تهدید اسلحه طلاهایم را از من گرفت و سپس مرا به بیرون خودرو پرت کرد که در این حادثه زخمی شدم.
دستگیری دزد مسلح در سفر به خانه شان
شماره پلاک خودروی سرقت شده سمانه در سامانه سراسری پلیس ثبت شد و تحقیقات برای دستگیری دزد مسلح ادامه داشت که ماموران پلیس در یکی از شهر های مرکزی در تماس زن جوانی اطلاع پیدا کردند که یکی از دزدان سابقه دار بسته مشکوکی را در حیاط خانه شان پنهان نموده است. این در حالی بود که پیامک های جریمه سفر در محدودیت های کرونایی به دست صاحب خودرو می رسید.
ماموران در این مرحله به خانه دزد سابقه دار رفته و در آنالیز باغچه خانه پدری این دزد جوان طلا های سرقتی بسته بندی شده را کشف کردند.
دزد سابقه دار که امیر نام دارد در همان ابتدا به سرقت مسلحانه از دختر جوان در تهران و سرقت خودروی پژو اعتراف کرد.
سرقت مسلحانه در پایتخت
امیر در اعترافاتش گفت: به خاطر سرقت در شهر خودمان دستگیر شدم و پس از آزادی، چون سابقه دار بودم هیچ کاری برای من نبود به همین خاطر تصمیم گرفتم به پایتخت سفر کنم و در تهران مشغول به کار شوم.
وی اضافه کرد: در تهران هرچه به دنبال کار گشتم به نتیجه ای نرسیدم، خسته و عصبانی بودم که داخل یک پارک پسر بچه ای که یک اسلحه پلاستیکی در دست داشت را مشاهده کردم و در یک لحظه تصمیم به سرقت گرفتم، به سراغ پسربچه رفتم و به زور اسلحه اش را گرفتم و پا به فرار گذاشتم تا اینکه درخیابان اصلی خودروی پژو را که یک دختر جوان داخل آن نشسته بود و راننده ای پشت فرمان نبود را مشاهده کردم.
امیر ادامه داد: وقتی دیدم خودرو روشن است در یک لحظه خودم را پشت فرمان رساندم و با تهدید اسلحه از دختر جوان که در جایگاه کنار راننده نشسته بود خواستم ساکت باشد که در راستا چند باری با هم درگیر شدیم تا اینکه در یک خیابان خلوت با تهدید اسلحه طلاهایش را سرقت نموده و او را از خودرو به بیرون پرتاب کردم.
این دزد سابقه دار گفت: با خودروی سرقتی شهر به شهر رفتم و تا اینکه به شهر خودمان رسیدم، ولی اگر طلا ها را می فروختم خانواده ام می دانستند که پولی که در دست دارم سرقتی است به همین خاطر تصمیم گرفتم طلا ها را داخل باغچه خانه مان پنهان کنم تا در فرصتی مناسب آن ها را بفروشم تا اینکه پلیس سر رسید و همه نقشه هایم فاش شد.
منبع: جام جم آنلاین