چگونه آسیب دوران کودکی در بزرگسالی ما را تحت تأثیر قرار می دهد

به گزارش وبلاگ تالار پذیرایی، طبق تحقیقات، دو سوم از ما حداقل یک رویداد نامطلوب یا ترومای دوران کودکی را تجربه نموده ایم. آیا می دانستید که این موارد از آسیب های دوران کودکی همچنان بر ما به عنوان یک بزرگسال تأثیر می گذارد؟

چگونه آسیب دوران کودکی در بزرگسالی ما را تحت تأثیر قرار می دهد

تروما نه تنها ماهیت یک رویداد را توصیف می نماید، بلکه چگونگی تأثیر آن بر شما را نیز وصف می نماید. پس همین حادثه بر اساس احتیاجها و خلق و خوی منحصر به فرد افراد می تواند تأثیرات متفاوتی داشته باشد. تروما به آزار جسمی یا بی توجهی محدود نمی گردد. این می تواند به عنوان سوء استفاده عاطفی یا مشاهده چیزی بیش از حد درک یک کودک عنوان گردد.

تعجب خواهید کرد اگر بدانید که کاستی ها یا ضعف های درک شده شما ممکن است در واقع علائم ترومای حل نشده باشد.

در اینجا نگاهی داریم به اینکه چگونه آسیب دوران کودکی بر ما به عنوان بزرگسال تأثیر می گذارد.

1. مبارزات رابطه

سبک دلبستگی شما بر کیفیت روابط شما تأثیر می گذارد. این نحوه ارتباط و ارتباط شما با دوستان، خانواده و شرکای عاشقانه است.

افرادی که در خانه های سالم بزرگ شده اند به طور کلی سبک دلبستگی ایمن دارند. آنها احساس می نمایند شایسته عشق هستند و در روابط خود در پی صمیمیت هستند.

اگر احتیاجهای عاطفی و یا فیزیکی شما در دوران کودکی برآورده نشده باشد، این احتمال وجود دارد که سبک دلبستگی ناایمن را ایجاد نموده باشید. نشانه های زیادی از ضربه سرکوب شده دوران کودکی در بزرگسالان وجود دارد و دو سبک اصلی ناایمن عبارتند از سبک اضطرابی و سبک اجتنابی.

سبک اجتنابی

اگر سبک اجتنابی دارید، دوست ندارید یاری بخواهید. شما خود را متقاعد نموده اید که در روابط احتیاجی به صمیمیت ندارید و خودکفا هستید.

در دوران کودکی، ممکن است یاد گرفته باشید که احساسات افراد را به هم نزدیک نمی نماید. در واقع آنها پدر و مادرتان را دور کردند. در نتیجه، از آسیب پذیری و به اشتراک گذاشتن احساسات خود ناراحت هستید.

ممکن است در روابط دوستی سرد و گرم باشید. به عنوان مثال، شما کسی را تعقیب می کنید تا زمانی که همه چیز آغاز به نزدیک شدن کند، سپس از او دور می شوید.

سبک اضطرابی

از سوی دیگر، اگر سبک دلبستگی مضطرب دارید، ممکن است به عنوان احتیاجمند برخورد کنید. از رها شدن می ترسید و دیگران را بر خود مقدم می دارید. ممکن است برای آنها ارزش زیادی قائل شوید و کمتر به خودتان فکر کنید.

شما زمان زیادی را صرف روابط خود و برطرف احتیاجهای خود می کنید. این اثر معکوس دارد یعنی دور کردن افراد که برای شما بسیار دردناک است.

غلبه بر اجتناب

اگر وابستگی اجتنابی دارید، عادت خود را در فاصله گرفتن از دیگران به چالش بکشید. در مرحله بعد، زمانی که دوستان مسائل خود را با شما در میان می گذارند، رفتار متقابل داشته باشید. خود را از نقش مستمع خارج کنید و احساسات و مبارزات خود را با دیگران در میان بگذارید.

ممکن است نگران باشید که رو کردن خود باعث طرد و تحقیر گردد اما اگر به آنها اجازه ورود بدهید، متوجه خواهید شد که بسیاری از مردم شما را بهتر درک می نمایند.

اگر با رو کردن احساس خطر می نماید، ممکن است به دوران کودکی شما برگردد و احساسات و لحظات رها شدن را به همراه داشته باشد. به خود یادآوری کنید که منطقی است که چنین احساسی داشته باشید اما اکنون بالغ شده اید.

غلبه بر اضطراب

از سوی دیگر، اگر سبکی مضطرب دارید، در پی شرکای دلبسته ایمن باشید. روابط با افراد وابسته ناامن را کنار بگذارید زیرا این فقط درد شما را تشدید می نماید.

اگرچه تنها ماندن می تواند احساس وحشتناکی داشته باشد اما روبرو شدن با آن ترس بسیار ارزشمند است. ممکن است تصمیم بگیرید زمانی را که روی پرورش خود کار می کنید، به روابط عاشقانه اختصاص دهید.

به جای جستجوی تایید از منابع خارجی، اعتبار خود را توسعه دهید. این به معنای یافتن راه هایی برای برآوردن احتیاجهای خود به جای تکیه بر شریک زندگی برای برآورده کردن احتیاجهای شماست. در خصوص احساسات خود به غیر از شریک زندگی خود با دیگران صحبت کنید. تمرین کنید که به دوستان یا مشاوران یاری کنید تا احساسات خود را تنظیم کنید.

2. خودزنی

خود تخریب گری علامتی از آسیب های دوران کودکی در بزرگسالان است و می تواند در هر زمانی خود را نشان دهد. این گونه است که کودک درونتان سعی می نماید شما را به روش هایی که در واقع شما را عقب نگه می دارد، ایمن نگه دارد.

این رفتارهای خودزنی ممکن است در گذشته موثر بوده باشد. برای مثال، ساکت ماندن و کوچک ماندن به شما یاری کرد تا با مراقبان خود دچار مشکل نشوید.

به عنوان یک بزرگسال، همین محافظت از خود شما را از صحبت کردن در جلسات باز می دارد. به عنوان یک کودک، ممکن است برای پنهان کردن احتیاجها و احساسات خود پاداش دریافت نموده باشید. پنهان شدن به شما یاری می نماید از خطر طرد شدن جلوگیری کنید.

یکی دیگر از پیامدهای آسیب های دوران کودکی در بزرگسالان دشواری برآوردن احتیاجهای خود است. در نتیجه، به علت ندانستن زمان توقف در مسیر رسیدن به هدف، مستعد فرسودگی شدید.

وقتی خود خرابکاری حواس پرتی بعدی را به شما می دهد یا شما را مجبور می نماید قبل از خط سرانجام تسلیم شوید، ممکن است به احتیاج شما برای استراحت پاسخ دهد.

3. کمال گرایی

کمال گرایی در بسیاری از ویژگی های ترومای حل نشده دوران کودکی در بزرگسالان مشترک است.

اینها شامل معین استانداردهای نامعقول برای خود، تبدیل شدن به یک منتقد خشن درونی، القای ترس از اشتباه کردن و مشکل در اعتماد به دیگران است.

با در نظر گرفتن این موضوع، کمال گرایی بدتر از آن چیزی است که بسیاری از ما فکر می کنیم. این می تواند پاسخی مشروط به دوران کودکی باشد که در آن به میزان کافی خوب بودن یک گزینه نبود.

شما یک منتقد درونی پر سر و صدا دارید که به نظر می رسد هرگز شما را رها نمی نماید. شما خود را با دیگران مقایسه می کنید و کوتاه می آیید. مهم نیست که آنها چندین دهه تجربه داشته باشند، شما ندارید. احساس می کنید که باید در اولین بار همه چیز را درست انجام دهید.

احتیاج به کامل بودن به علت ترس از اشتباه شما را فلج می نماید. این منجر به کم کاری و ناامیدی از خودتان می گردد. در حالی که دیگران کارشان را می نمایند تا ببینند چه چیزی جواب می دهد، شما نگران انتقادی هستید که ممکن است بشنوید اگر خودتان را بروز دهید.

غلبه بر کمال گرایی

برای به میزان کافی خوب بودن به جای کامل بودن کوشش کنید. در ابتدا به خودتان اجازه دهید که کارها را بد انجام دهید.

اینها بعضی از برترین درس هایی هستند که نویسندگان از نوشتن پیش نویس های خود یاد گرفته اند. می توانید پیش نویس را ویرایش کنید، اما نمی توانید چیزی را که وجود ندارد، بهبود ببخشید.

  • کوشش ها و شکست ها و بعلاوه پیروزی های خود را جشن بگیرید. اینها فرصت های رشد و گام های ضروری در مسیر موفقیت هستند.
  • از منطقه راحتی خود خارج شوید.
  • وقتی به طور معمول نه می گویید، بله بگویید.
  • از فکر کردن و نگرانی در خصوص آنچه ممکن است اتفاق بیفتد دست بردارید.
  • به خودتان تبریک بگویید نه به خاطر دستاوردهایتان، بلکه به خاطر اینکه ریسک کردید.
  • برای شجاعت بیشتر از موفقیت ارزش قائل باشید.

4. انزوای اجتماعی

اگر بپرسید ترومای دوران کودکی در بزرگسالان چگونه است؟ انزوای اجتماعی یکی از شایع ترین علائم است.

احساس مزمن تنهایی و تمایل به اجتناب از تعاملات اجتماعی از دیگر نشانه های آسیب های حل نشده دوران کودکی در بزرگسالان است.

ممکن است تصمیم بگیرید که تنها بودن راحت تر است زیرا دیگران شما را ناراحت می نمایند. اگر بدون یادگیری نحوه مدیریت احساسات یا حل تعارض بزرگ شده اید، برخورد با دیگران ممکن است ناراحت نماینده باشد.

این افراد دیگر نیستند که شما از آنها دوری می کنید، بلکه واکنش شما نسبت به آنچه ممکن است بگویند یا انجام دهند است. ما نمی توانیم رفتار دیگران را پیش بینی کنیم و به راحتی می توانیم با یک نظر به هم بریزیم.

به همین علت است که بودن در کنار دیگران آرامش بخش نیست، بلکه چالش برانگیز و معکوس است. احساس بهتر آن است که در آنجا تنها باشید و بتوانید با خیال راحت استراحت کنید و بدانید که هیچ کس شما را آزار نمی دهد.

غلبه بر انزوای اجتماعی

با بزرگ شدن، احتمالاً یاد گرفته اید که احساسات خود را سرکوب کنید. به جای اینکه نسبت به خودتان دلسوزی کنید، به خاطر احساساتتان از خودتان انتقاد می کنید.

شرم انزوا بر احساس اولیه تنهایی غلبه می نماید. این فقط باعث می گردد که شما بخواهید پنهان شوید و مانع از دسترسی شما به دیگران می گردد. در عوض احساس تنهایی خود را بپذیرید. به خودتان مراقبت و شفقتی را بدهید که در شرایط مشابه به دیگری می دهید.

با کسی که به او اعتماد دارید تماس بگیرید. به جای اینکه وانمود کنید که خوب هستید، حقیقت را در خصوص احساسات خود به او بگویید. ممکن است تعجب کنید که چگونه صداقت شما باعث می گردد که ناامنی های خود را عنوان نمایند.

اگر کسی را ندارید که بتوانید با خیال راحت همه چیز را با او در میان بگذارید، با یک درمانگر صحبت کنید یا به گروهی آنلاین بپیوندید که بتوانید به صورت ناشناس احساسات خود را با آنها عنوان کنید.

هر روز بیرون بروید. پیاده روی و قرار گرفتن در نزدیکی طبیعت مرهم سلامت روان شما است و می تواند خلق و خوی شما را بهبود بخشد. با کسی به روشی کم خطر تعامل کنید، مانند نوازش سگش یا اظهار نظر محبت آمیز.

شما نباید به تنهایی عذاب بکشید غلبه بر انزوا با تبادل نظر با افراد بیشتر و درگیر شدن بیشتر با قرار دادن خود در آنجا آغاز می گردد.

حرف آخر

تأثیر آسیب های دوران کودکی بر بزرگسالان به روش های پیچیده ای آشکار می گردد. اگر خودتان را به خاطر این نتایج سرزنش نموده اید، وقت آن است که به خودتان استراحت بدهید.

با استفاده از راهکارهای این مقاله می توانید بر علائم این احتیاجهای برآورده نشده دوران کودکی غلبه کنید. مهم نیست که چقدر رنج کشیده اید، به راحتی می توانید راه خود را به سمت زندگی ای بیابید که به جای خود تخریب گری، از خودتان حمایت کنید.

منبع:

lifehack

منبع: هفت گنج

به "چگونه آسیب دوران کودکی در بزرگسالی ما را تحت تأثیر قرار می دهد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چگونه آسیب دوران کودکی در بزرگسالی ما را تحت تأثیر قرار می دهد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید