تفال به حافظ امروز چهارشنبه 7 تیر ماه 1402، آن چُنان مِهر توام در دل و جان جای گرفت
به گزارش وبلاگ تالار پذیرایی، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد
هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
از دِماغِ مَنِ سرگشته خیالِ دَهَنَت
به جفایِ فلک و غُصهٔ دوران نرود
در ازل بست دلم با سرِ زلفت پیوند
تا ابد سر نَکَشَد، وز سرِ پیمان نرود
هر چه جز بارِ غمت بر دلِ مسکینِ من است
برود از دلِ من وز دلِ من آن نرود
آن چُنان مِهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود
گر رَوَد از پِی خوبان دلِ من معذور است
درد دارد چه کُنَد کز پِی درمان نرود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پِی ایشان نرود
توضیح لغت: سرو خرمان: سروی که به ناز و زیبایی باشد، مراد قامت نازنین یار است/سر نکشد: سرباز نزند
تفسیر عرفانی:
دلدادگان راه دوست از ابتدای وجود، دل به او سپرده اند و عشق او را در دل خود جا داده اند از این رو هرگز یاد دوست از دل و قلبشان پاک نخواهد شد حتی اگر در این راه همه چیز خود را از دست بدهند.
تعبیر غزل:
کمک را از دست داده ای که او را مانند فرشتگان بی عیب و نقص می دانستی. بسیار به او عشق می ورزیدی. اکنون که او رفته غم تمام وجود تو را فراگرفته است. برای خلاصی از این غم به درگاه خدا پناه ببر و از دعا های شبانه غافل نشو که خداوند پناه بی پناهان است.
منبع: فرارو